جدول جو
جدول جو

معنی ساز پرداختن - جستجوی لغت در جدول جو

ساز پرداختن
(چِلْ لَ / لِ نِ شَ / شِ تَ)
ساز نواختن. ساز زدن. ساز ساختن:
مغنی بگو قول و پرداز ساز
که بیچارگان را تویی چاره ساز.
حافظ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ساز پرداختن
نواختن ساز ساز زدن
تصویری از ساز پرداختن
تصویر ساز پرداختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز پرداختن
تصویر باز پرداختن
فارغ شدن از امری، کاری را پایان دادن
خالی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ بَ رَ)
پایان دادن کاری. امری را به انجام رسانیدن. تمام کردن امری: باز پرداختن داستانی، کلامی، نقل کردن آن:
چون که بانوی هند با بهرام
بازپرداخت این فسانه تمام.
نظامی.
زآن نوحه گری چو بازپرداخت
با زید عتاب گونه ای ساخت.
نظامی (الحاقی).
لغت نامه دهخدا
تصویری از باز پرداختن
تصویر باز پرداختن
پایان دادن کاری، امری را بانجام رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام پرداختن
تصویر جام پرداختن
شراب خوردن ساغر کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا پرداختن
تصویر وا پرداختن
خالی کردن (خانه سرای و غیره) : (بصد هزار زبان گفت در رخم پیری که این نه جای قرار است خیر وا پرداز خ) (کمال اسماعیل 102)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز پرداخت
تصویر باز پرداخت
جبران، قسط
فرهنگ واژه فارسی سره